Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-02@22:23:42 GMT

قالب‌های شعری چگونه شکل می‌گیرند؟

تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۷۶۰۵۹

قالب‌های شعری چگونه شکل می‌گیرند؟

نظام‎‌دوست، شاعر مجموعه «فرعی دوم»، با اشاره به مضمون و قالب سروده‌های این مجموعه گفت: این شعرها هستند که تعیین می‌کنند قصیده باشند یا غزل یا هرچیز دیگری. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «فرعی دوم» عنوان یکی از تازه‌ترین کتاب‌‎های شعری است که توسط سوره مهر منتشر شده است. این کتاب که دربردارنده سروده‌های امیر نظام‎‌دوست است، سراغ روایت احساساتی همه‌گیر و انسانی رفته که حال‌و‌هوای آشنایی برای مخاطب دارد و می‌تواند دایره‌‎ گسترده‌ای از مخاطبان و علاقه‌مندان شعر را با خود همراه کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در بخش اول کتاب با عنوان «غزل»، بخشی از سروده‌های شاعر منتشر شده که عمدتاً عاشقانه بوده و در قالب غزل خلق شده‌اند. «بعد از غزل»، عنوان بخش دیگر این کتاب است که نظام‌دوست در آن اشعاری را  قالب‌های دیگری مثل چهارپاره، مثنوی، قصیده و... منتشر کرده و به صورت مبسوط‌تری به موضوعاتی که البته عشق هنوز در آن‌ها حرف اول را می‌زند، پرداخته است.

نظام‌دوست درباره جرقه‌هایی که برای او باعث خلق شعر می‌شود، گفت: این جرقه‌ها هستند که به اشکال گوناگون باعث تولد غزل‌ها و شعرهایی می‌شوند که بخشی از آن را در «فرعی دوم» می‌خوانید؛ جرقه‌هایی که انواع مختلفی دارند و از یک نگاه گرفته تا جمله و حرف‌هایی هر چند کوتاه را دربرمی‌گیرند.

این شاعر درباره‌ انتخاب قالب‌های شعری متنوع در این کتاب توضیحاتی داد و اضافه کرد: قبل از سرودن شعر، هیچ‌وقت به این فکر نمی‌کنم که حتماً غزل بگویم یا چهارپاره یا در هر قالب دیگری. زمانی که جرقه اولیه زده می‌شود و شعر در ذهنم نقش می‌بندد، متناسب با فضایی که دارد، تصمیم می‌گیرم به چه قالبی برسم. در واقع این شعرها هستند که تعیین می‌کنند قصیده باشند یا غزل و یا هرچیز دیگری.

نظام‌دوست با اشاره به بخش «بعد از غزل» یادآور شد: همان‌طور که گفتم انتخاب قالب‌ها چندان عمدی اتفاق نمی‌افتد، با این حال شاعر در قالبی به جز غزل اصولاً دستش بازتر است. در این کتاب هم در بخش بعد از غزل با همان نگاه و دغدغه از موضوعاتی گفتم که به فضاهای مختلفی مثل اجتماعی، عاشقانه، مذهبی و.... در آن‌ها پرداخته شده است. مثنوی، چهارپاره و... برخی از قالب‌هایی‌اند که در این بخش می‌خوانید.

نظام‌دوست درباره انتخاب نام کتاب هم توضیح داد و افزود: «فرعی دوم» به شکلی بیانگر حضور من در خیابان اصلی و زیبای دنیای شعر و ادبیات است.

نظام‌دوست در بخش دیگری از صحبت‌هایش از تلاشش برای ارائه یک شعر خوب گفت و ادامه داد: هیچ‌وقت فکر نکردم که برای خوشامد کسی شعر بگویم؛ بلکه همیشه به دنبال آن بودم که اثری را ارائه دهم که سطحی از خوب بودن یک شعر را داشته باشد؛ زیرا همیشه گفته‌اند آن‌چه از دل برآید، لاجرم دلنشین می‌شود.

او در آخر از رنج و غمی گفت که همراه هر انسانی هست و دغدغه وجود آن باعث می‌شود که شعرها هم رنگ و بویی از این حال و احوال را به خود بگیرند، مثل «فرعی دوم» که روزمرگی و عشق  در کنار دیگر احوالات انسانی خودنمایی می‌کند.

نیما چه تأثیری بر غزل فارسی گذاشت؟

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: سوره مهر کتاب شعر سوره مهر کتاب شعر نظام دوست فرعی دوم قالب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۷۶۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فقط یکی از معلم‌ها می‌داند

‌خبرگزاری مهر، گروه مجله _ مرتضی درخشان: اینکه یک پسر در آینده چه‌کاره می‌شود را می‌توان اول از همه از خودش پرسید و پاسخی که دریافت می‌کنید اغلب خلبان، پزشک یا مهندس است. البته ضمن احترام به صنف «لاستیک فروشان»، این قاعده، استثنائاتی مثل آن لاستیک فروش محترم هم دارد؛ اما این پاسخ اصلاً معتبر نیست، شما باید از افراد دیگر هم بپرسید، هرچند، در آنها هم پاسخ کلیشه‌ای بسیار دیده می‌شود.

مثلاً در زمان ما پدر و مادرها مصرّاََ معتقد بودند که ضمن احترام به شغل شریف «حمالی»، ما نهایتاً حمال می‌شویم که البته بعضی اعتقاد داشتند که همان موقع حمال هستیم که البته با پیشرفت تکنولوژی و آشنایی پدر و مادرها با مشاغل جدید امروزه این رویه تغییر کرده و بخصوص مادرها معتقدند که بچه‌ها «یک چیزی» می‌شوند که آن یک چیز حتماً حمال نیست.

خاله‌ها و دایی‌ها معتقد بودند که این بچه هوش سرشاری دارد و ضمن احترام به «یک جایی»، یک روز این بچه به یک جایی می‌رسد! البته اگر شما رقیب فرزندان آن‌ها بودید ضمن احترام به «هیچ جا» شما به هیچ جا نمی‌رسیدید.

عموها و عمه‌ها خیلی متأثر از رفتار پدر و مادر شما آینده شما را ترسیم می‌کردند و اگر شما را دوست داشتند می‌گفتند که این بچه خیلی «باهوش» است و ضمن احترام به مقام شامخ «پدر»، یک روزی مثل پدرش یک چیزی می‌شود، اما اگر پدر شما و همسرش را دوست نداشتند، ضمن احترام مجدد به مقام شامخ «پدر» می‌گفتند، این هم مثل پدرش هیچ چیز نمی‌شود.

بهترین روش برای فهمیدن آینده فرزندان، جست‌وجو در بین معلم‌های مدرسه بود. نه اینکه معلم‌ها بدانند؛ اما یکی از معلم‌ها معمولاً می‌فهمید. شما باید بگردید و برای هر دانش‌آموز آن معلم خاص را پیدا کنید.

از نظر مشاوران مدرسه که همه دانش‌آموزان اگر با همین روند ادامه بدهند ضمن احترام به «مشکلات جدی»، در آخر سال به مشکلات جدی بر می‌خورند. معلم‌ها هم اغلب معتقدند که ضمن احترام به «زندانیان و خلافکاران»، دانش‌آموزان آخرش از راه به‌در می‌شوند و از این حرف‌ها! اما یک معلم هست که انگار همه‌چیز را می‌فهمد، یکی که هر دانش‌آموز یکی برای خودش دارد و مال من «علیرضا افخمی» بود؛ معلم ریاضی سال اول دبیرستان.

من استعداد خاصی در فیزیک، هندسه و ورزش داشتم، خودم در کودکی فکر می‌کردم که فضانورد بشوم، در راهنمایی تصورم این بود که مدیر یک جایی خواهم شد، اما در دبیرستان، وقتی آقای افخمی به ما موضوع تحقیق داد که یک جوان چه خصوصیاتی باید داشته باشد، وقتی نتیجه کارها را بررسی کرد و به کلاس برگشت از یک ساعت و نیم زمان کلاس، حدود یک ساعت در مورد تحقیق من صحبت کرد. نه اینکه از تحقیق خوشش آمده باشد، نه! از یک جمله خوشش آمده بود. من یک جایی از این تحقیق برای نقل قول از پدرم نوشته بودم: «پدرم می‌گوید…» و همین جمله شده بود موضوع کلاس ما!

اصلاً قواعد تحقیق را رعایت نکرده بودم، حتی حرف مهمی هم در تحقیقات من نبود. علیرضا افخمیِ جوان، که خیلی لاغر بود و ریش کوتاه یک دستی داشت از این شکل نقل قول من خوشش آمده بود. او همان معلم من بود که فهمید قرار است چه‌کاره شوم، اما من همیشه با او «ارّه بده و تیشه بگیر» بودم. نهایتاً روزی که فهمیدم او درست فهمیده بود، دوست داشتم اینها را برایش بنویسم و بخوانم، اما سرطان این حسرت را به دل من گذاشت و آقای افخمی را توی بیمارستان پیدا کرد و با خودش برد.

خیلی دوست نبودیم، اما می‌توانستیم در پیری دوستان خوبی باشیم. مثل بعضی‌ها که این روزها دوستان خوبی برای هم شدیم. «علیرضا افخمی» خیلی شاگرد داشت، حتی شاید وقتی بعد از مدت‌ها من را می‌دید نمی‌شناخت، اما من فقط و فقط یک افخمی داشتم…

کد خبر 6094247

دیگر خبرها

  • کل‌کل دیدنی نیما شعبان‌نژاد و نعیمه نظام‌دوست؛ بشین خانم محترم! (فیلم)
  • ستاره شمس آذر: به تیم‌های بزرگ‌تر هم فکر می‌کنم!
  • مشارکت ۳۱ استان کشور در دومین دوره جشنواره ملی دوست من کتاب
  • فقط یکی از معلم‌ها می‌داند
  • کتاب بنیه فیلمساز را قوی می‌کند/ حتما به نمایشگاه کتاب تهران می‌روم
  • آرژانتین مسی را ابدی می‌خواهد: تا ابد بازی کن لئو!‏
  • ۴ ویژگی منحصربه‌فرد در کتاب‌های تاریخ شفاهی
  • اختتامیه دومین جشنواره ملی «دوست من کتاب» در همدان
  • آیین اختتامیه دومین جشنواره ملی دوست من کتاب برگزار می‌شود
  • نعیمه نظام‌دوست در برنامه اسکار با اجرای مهران‌مدیری: دوست دارم با «مهران مدیری» ازدواج کنم (فیلم)